سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خدا بترس هر چند ترسى اندک بود ، و میان خود و خدا پرده‏اى بنه هر چند تنک بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :28
بازدید دیروز :1
کل بازدید :22330
تعداد کل یاداشته ها : 17
103/2/17
8:5 ص

بسم رب المهدی (عج)

      ارزش دریک تفکر ویک فرهنگ به مفاهیم انتزاعی مورد قبول همگان دریک جامعه ، ملت یا امت گفته می شود که مبنای عمل وتفکر واستدلال مردمان آن وپایه تدوین قانون، تشکیل حکومت ،نتیجه گیری درقضاوت ورفتار عمومی اجتماعی ، اقتصادی ،تربیتی وهنجارها و... یک مجموعه انسانی می باشد.

درمیان ارزشهای یک جامعه معمولا ارزشهایی که روند فعالیت تربیتی وحاکمیتی (سیاسی) راپشتیبانی می کنند درراس ارزشهای مورد قبول یک ملت قرار دارند واز این روست که ازمیان تمامی علوم ،علوم تربیتی وسیاسی مهمترین علوم هستند، زیرا برای اجرای درست منویات متصدیان تربیتی وسیاسی ازتمامی علوم دیگر دریک هارمونی به هم تنیده به طور کامل استفاده می شود؛ بدین صورت که از الهیات وعرفان گرفته تا اقتصاد ومهندسی و... درتدوین واجرای آنها دخیل می باشد.

با این حال از میان این دوعلم ، علم السیاسه یا تدبیر مُدُن از همه علوم با ارزشتر وراس العلوم است. چون با تدابیر یک حاکم یا حاکمیت درست وعاقلانه والهی است که جامعه به سعادت می رسد وسعادت یک جامعه چیزی نیست جز اجرای عدالت ،وعدالت همان قرار گرفتن هرچیزی است درجای خودش.

 هنگامی که عدالت اجرا می شود زمینه برای عصمت که همان علم به موضع وعمل به این علم است اتفاق می افتد وجامعه ای که نتیجه وبرایند عمل اجتماعی آن حرکت به سمت عصمت می باشد؛ البته این همان مدینه فاظله است. ادامه مطلب...

92/12/5::: 10:0 ص
نظر()
  

بسم رب المهدی(عج)

در یک جامعه آنچه که باعث انسجام و وحدت آحاد اعضاء آن می گردد مفاهیم ، اشخاص ، حوادث و باورهایی هستند که همگان بدان معترف بوده و قبول داشته و بدان پایبند می باشند؛ و هر کدام از این مؤلفه ها، جایگاه همگانی خود را از ریشه های اعتقادی و فرهنگی و تمدن یک ملت می گیرند؛ یعنی اگر شخصی در یک جامعه انسانی، در هر گستره ای الگو بوده و یا بعد از وفاتش اسطوره گردیده ، بدلیل آن است که مصداق عینی باورها ، ارزشها، علایق و... یک ملت می باشد.ومردم بامثال زدن از اعمال وافکارواقوال او مسیرزندگی روزمره خود را درزندگی خانوادگی،تربیت فرزندان،برنامه های اقتصادی ،اجتماعی و... ترسیم کرده وطی می نمایند.

آنچه درجنگ نرم برای ازهم پاشیدن حاکمیتهای مردمی مورد هجمه قرارمی گیرد؛ ازبین بردن اثر وکارکرد این ابزارها ومولفه های انسجام واتحاد می باشد ؛ تابتوان براحتی بارخنه درسیستم الگوبرداری مردم ، الگوهای معارض را بتدریج به افقهای دید مردم آن جامعه تزریق کرده وآن زمان انحراف وزاویه پیدا کردن شعاع دید وعمل مردم به سمت مخالف آن الگوها، حرکت نماید. واین در حالیست که افراد خود را همچنان پایبند به آن الگوی حقوقی یا حقیقی دانسته واصلا قائل بدان نیستند که از معتقدین آن نبوده ؛ وبالتبع درمقابل اعتراضات وانتقادها نیز به شدت موضع گرفته وحتی حکم برارتداد معترضین خود می دهند . دقیقا همان کاری که نفس مُسَوله درانسان می کند ، واین یکی ازشگردهای اصلی شیطان درتحریف ایمان مومنین است . یعنی باوجود اینکه عمل نادرستی انجام می دهند اما با این حال عمل خود را نادرست نمی دانند بلکه این عمل را عین ثواب دانسته وحتی دیگران را نیز دعوت بدان می نمایند؛ و می توان این نحوه برخورد با مسائل را مصداق یک فرایند پیش بینی شده اجتماعی درجامعه آخرالزمانی دانست که منجر به یکی از بزرگترین زمینه سازان فتنه های آن دوران می شود ، و آن همان امرکردن به منکر است و درضمن آن کسی جرات امر به معروف رانیز نخواهد داشت چون جای منکر ومعروف عوض شده وازآنجایی که منکر با تمایلات نفسانی واقتضائات مادی نیز همخوانی دارد؛ تعصب پیگیری آن نیز شدید وکوبنده است.

از مصادیق تاریخی بارز مقوله امربه منکر ،فتوای شریح قاضی درارتداد امام حسین (ع) بود که براحتی توسط مردم زمانه مورد قبول واقع شده وخیلی ازلشکریان عمربن سعد به نیت قربهً الی الله برای به شهادت رساندن آن امام معصوم اسبهای خود را زین می کنند. شاید به همین دلیل باشد که اگر در نهایت جبهه کفر و نفاق غالب شود ، راهی برای جبهه حق بجز عاشورا باقی نمیگزارد . ( فرموده رهبر معظم انقلاب نیز دراین راستا قابل تعمق است ،آنجا که بارها فرموده اند : اگر دشمن زیاد فشار بیاورد ازصلح خبری نیست وعاشورا دوباره تکرار خواهد شد.) ادامه مطلب...

  

بسم رب المهدی(عج)

 

 

    "لقد ارسلنا رسلنا بالبینت و انزلنا معهم الکتب والمیزان  لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منفع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله

بالغیب"حدید25

 

 

       آموزش وپرورش به عنوان یک نهاد تربیتی که در هر اجتماعی عهده دار سیر تعلیم و تربیت افراد آن جامعه می باشد ،رویکرد آن نیز در تمام موضوعات مبتلابه اجتماعی – سیاسی  ... ؛ تربیتی و آموزشی می باشد. اما این سازمان عریض و طویل با گستردگی فراوان جغرافیایی ونیروی انسانی که دارد و با گردش مالی بالا که در آن اتفاق می افتد ، یکی از محلهای اصلی هزینه کرد درآمد ملی هر کشوری است .در مواقع خاص وشرایط ویژه یک ملت که موفقیت در آن مطمع نظر آحاد آن جامعه می باشد به دلیل اینکه این سازمان از امکان بالایی برخوردار است نقش موثری را می تواند ایفاء می کند.از این روبرای اینکه بتوانیم نقش آموزش وپرورش را در حماسه اقتصادی خوب تصویر کنیم ؛ ابتدا بایستی مولفه های اقتصادی را که یک نظام تعلیم وتربیتی در کوتاه مدت وبه صورت ملموس با آن درگیر است را احصاء نموده تا راهکار عملیاتی ارائه شود .

      اقتصاد از قصد و مقتصد بودن به معنی میانه روی ودوری از افراط وتفریط می آید که به غلط واژه economy  انگلیسی که ناظر به هزینه و درآمد است وتولید ثروت و عرضه وتقاضا را در بازار در برمی گیرد ، بر آن اطلاق شده است. گذشته از این مهم که می بایستی در نظام تعلیم وتربیت مفهوم این واژه در کشور و فرهنگ ما اصلاح گردد ؛- و الان موضوع بحث ما نیست -  اما همین مفهوم مصطلح وغلط موجود ، کارکردها ی متنابهی را در این حوزه دارد.

یکی از موارد اصلی در اقتصاد ،رشد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی و در نهایت حماسه اقتصادی ، بحث هزینه می باشد واز این جهت نهاد تعلیم وتربیت از جهت مالی یک نظام مصرف کننده در آمد ملی هر کشوری است که دقت در این هزینه کرد کمک شایانی را برای سرمایه گزاری مقادیر صرفه جویی شده در سایر بنگاههای اقتصادی می کند.، و یکی دیگر از راههای کمک این نهاد در آمدزایی جنبی آن جهت کمک در تامین برخی از هزینه های خود جهت خودکفایی می باشد. ادامه مطلب...

  

بسم رب المهدی(عج)

 

 

     سبک زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها , ارزشها, شیوه های رفتار , حالتها وسلیقه ها در هرچیزی را در برمی گیرد (1) وسبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد؛ از این روست که می توان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه بدست آورد.(2)

برخی ها معتقدند واژه سبک زندگی خواستگاه اصلی آن ، فرهنگ غربی بوده و وارد زبان وفرهنگ ما شده است.واز شخصی به نام "آلفرد آدلر " به عنوان مبدع ومبتکر آن یاد می کنند که برای اولین بار آن را مطرح نموده است. البته شاید ایشان نخستین کسی باشد که در تاریخ علوم جدید بعد از انقلاب صنعتی اروپا , به این موضوع پرداخته باشد وحرف غیر علمی خود را به صورت ناقص وغیر کارشناسانه از طریق تفوق صنعتی ورسانه ای غرب به خورد بشریت داده باشد ؛ولی اگر ما قبول کنیم که اولین کسی که به صورت علمی ومنطقی این مفهوم را مطرح کرده ، ایشان باشد , بایستی تمامی تمدنهای گذشته بشریت را دروغ فرض کرده ودر نهایت تاریخ را نیز منکر گردیم.

ما مطالب وموضوعات فراوانی در مورد سبک زندگی ، روش زندگی کردن ،و... در تمدنهای مختلف بشری داشته ایم که توسط معلمان آن تمدنها آموزش داده می شده ومکتوب هم می شده اند. واصلابدون این مفهوم تمدنی شکل نمی گیرد،تابتوان برروی آن مطالعه کرد.امروزه دانشمندان علوم اجتماعی ، تاریخ ،باستانشناسی و... وقتی درمورد ملتها وکشورها واجتماعات انسانی گذشته بحث می کنند ویافته های خود را عرضه می دارند مولفه های سبک زندگی را برای شناساندن آنها مطرح می نمایند.در همین تمدن اسلامی خودمان ونزدیکتر ، تمدن اسلامی – ایرانی سرزمین ما ،کتابهای فراوانی از بزرگان علم ،در مورد تدبیر منزل ،سیاست مدن ،شیوه قضاوت ،شیوه شهرسازی و... وجود دارد که در نوع خود بی نظیر بوده وجزو متون مرجع برای این مهم می باشند. ادامه مطلب...

  

 

بسم رب المهدی(عج)

 


1-    از جمله مباحثی که در زندگی بشر بسیار مهم بوده ، کیفیت این زندگی و نحوه سپری شدن نعمت بزرگ و غیر قابل تکرار حیات برای انسان می باشد. تمامی عالمان در طول تاریخ نسخه هایی که برای زندگی انسانها تجویز کرده اند ،ختم به سعادت انسانها میشده، و بسته به مشرب فکری هر کدام از علماء این سعادت به گونه ای تعریف میگردیده است ؛ اما همگان در اصل به سعادت رسیدن انسان اتفاق نظر داشته و قوانین و مقررات دینی و اجتماعی و فردی و ... را در زیر سایه آن تعریف می نمایند.

علاوه بر سعادت فردی ، با توجه به ضرورت زندگی اجتماعی انسان و تعریف این موجود در اجتماع به دلیل گریز ناپذیر بودن زندگی این موجود ضعیف در رفع حوائج خود؛ سعادت اجتماعی و اجتماع سعادتمند نیز توسط مکتبهای فکری برای عرصه های مختلف زندگی اجتماعی انسان ،تعریف شد که کنشهای فردی هر آدمی در این عرصه ها، بازخورد پیدا می کند.

لازم به ذکراست آنچه به عنوان مترادف سعادت ، برخی ها به اشتباه تفسیر نموده اند [ به دلیل تعریف خاص آنها از انسان و توجه به بعضی ازابعاد وجودی انسان] رفاه است ؛ که درمکتبهای ماتریالیستی،چه ازنوع اجتماعی مثل سوسیالیستی وچه فردگرایانه اندیویدیالیستی وچه تاکید برخود واژه انسان (امانیسم ) ،علی الخصوص لیبرالیسم ؛اصل ر ا بربرخورداری هرچه بیشتر انسان از نعمتهای مادی وبهره گیری بیشتراز طبیعت وآبادکردن زمین جهت برخورداری بهینه از نعمات آن وبه تبع آن استعمار جهان هستی ؛ چه محیط زیست وچه جانوران وحیوانات کره زمین ،وحتی انسانهای دیگر جوامع قومی،قبیله ای ویا واحد حکومتی برای بهره برداری بیشتر از نعمات و...می دانند. ادامه مطلب...

  

 

بسم رب المهدی (عج)

 

« یا ایها الذین آمنوااصبرواورابطوواتقوالله لعلکم تفلحون»     (آیه200آل عمران) 

 

 "جنگ نرم یعنی ایجادتردید دردلهاواذهان مردم "

 

 "بایدبااین جریان شیطانی خطرناک مقابله شود "

 

"(هدف دراین مقابله) دفاع ازنظام اسلامی وجمهوری اسلامی است درمقابله بایک حرکت همه جانبه متکی به زوروتزویروپول وامکانات عظیم پیشرفته علمی رسانه ای."

 

    مقام معظم رهبری (مدظله العالی) 4شهریور1388

 

"ولایحمل هذاالعلم الا الاهل البصروالصبر"

 

         حوزه سلامت کشور به عنوان یک حوزه خدماتی موردنیازمبرم مردم ودارای جایگاه اجتماعی تاثیرگذاردراحادملت، وارتباط روزانه تنگاتنگ ومستمری که باعموم طبقات اجتماعی دارد؛ازجمله حوزه های اجتماعی موثردرطول تاریخ این مملکت بوده است. طبیب وحکیم وفاصدوشکسته بندوقابله و....همواره دراذهان مردم مابه عنوان کسانی مطرحندکه درگرفتاریها،شدایدودردها به دادشان میرسند ،واین زمینه ذهنی درناخودآگاه آنهاضمن نگاه تاییدآمیزبه این افراد سندیت این قشررانیزدربین مردم تقویت می کند.

        اگرقبول نکنیم که یکی ازسخت ترین صحنه های جنگ نرم رادرحوزه سلامت شاهدهستیم، حداقل میتوان به این ایده قائل بودکه یکی ازمیدانهای سخت فعلی درفضای این جنگ درحوزه سلامت کشوردرحال رخ دادن است؛ ولی بدون سروصداوحاشیه سازی، ودورازچشم مسئولین نظام.

     با دقت در این حوزه اجتماعی مشاهده می کنیم همانطورکه ازجمع معلمان وفرهنگیان افرادبزرگ درشخصیتهای والایی درمناسب مختلف قرارگرفتند ،ازمیان پزشکان و...نیزافرادفراوانی همین جایگاهها رابدست آورده اندکه این نشاندهنده اقبال بالای اجتماع به نخبگان این حوزه میباشد.

همانگونه که سیستم آموزش وپرورش گسترده ترین شبکه رادرکشورداشته وسرشاخه های آن تا روستاهای دورافتاده نیزمیرود ، وآحاد مردم رادرگیر خودمیکند؛شبکه سلامت بادوبال بهداشت ودرمانش تااقصاء نقاط کشورمیرودونماینده ای آنجا دارد.اگرسازمان آموزش وپرورش با حدود یک میلیون ودویست هزارکادربر بیست میلیون نفر ازدانش آموزان مستقیما تاثیرمیگذارد ،سازمان وزارت بهداشت باحدودچهارصدهزارنفرکادرخود ،برهفتادوپنج میلیون نفرمستقیما تاثیرمی گذارد ودرارتباط است، وتمامی افراد جامعه  درآن دارای پرونده بوده ومشخصاتشان موجودمیباشد.

وقتی که درنقاط دورافتاده ارائه خدمات پزشکی توسط خانه های بهداشت منوط به تزریق آمپولهای ضدبارداری برای کنترل جمعیت (به قول خودشان) میشود و دراین کاراجبارغیرقانونی تکلیف شده از سوی مسوولین بهداشت نیزوجوددارد؛ وقتی که درمناطقی  داروهای ابتدایی برای درمان مراجعین به مراکزبهداشتی وجودندارد ،اما وسایل تنظیم خانواده رارایگان پخش میکنند ، وقتی که طرح استفاده ازنمک ید دارآن هم با « ید غیرطبیعی »غیرقابل جذب کامل دربدن انسان دردورترین نقاط نیزاجرامیشود ،وهمه مردم رادرگیرمیکند وعملادرمرورزمان یک نوع سم رادر بدن افرادجامعه رسوب میدهندو...

   آیا اینها دستکاری نسل وجلوگیری ازجوان بودن جمعیت ومعکوس کردن رشدجمعیت کشوربه سمت منفی شدن وخراب کردن هوش وروان و...ایرانیان باطرحهای همه گیربرای زمین گیرکردن آنهانیست؟ به نظرشماهمه این کارهادرزیرسایه چه چیزی انجام میگیرد؟ بله:  سلامت، پزشکی ،مبارزه با بیماری و...

کدام سلامت؟سلامتی که درفضای جهانبینی  و انسانشناسی فرهنگ متخاصم ماتعریف شده ، تابه وسیله فرزندان تحصیل کرده همین سرزمین که  آستین برای خدمت به این مردم بالازده اند؛ هم جیب این مردم خالی شده وبه عنوان درمان صنعتی وتجاری به حساب شرکتهای هولدینگ داروو...خارجی ریخته شودوهم خصلتهای قومی ونژادی آنها(مثل هوش وجنگاوری وقدرت بدنی و...)کم کم کمرنگ گردد ،وهم نسل آنهاکم گردد(به قول آمریکاییها:بایستی ریشه این ملت راخشکاند).

     این کدام تعریف ازسلامت است که همه این کارهاراانجام میدهد وهیچ احساس گناهی نمیکندکه بماند ؛بلکه انهاراازجمله خدمات انسانی وملی افتخارآمیزخودمیداند . واین دقیقا همان واژه کلیدی است که مرزبندی میدان جنگ رادرجنگ نرم حوزه سلامت کشورمشخص می نماید.

     آنچه که یک جنگ رامشخص میکندوحتی بدون سروصداهمگان رابه جنگ بودن آن رویداد 

رهنمون می گردد؛ دومو لفه اصلی میباشد :     1- تخاصم              2- هدف

    خصومت ذاتا دوطرفه می باشد ، حتی اگرطرفهای مختلفی درآن درگیرباشند، بازدرنهایت دوگروه خودی وغیرخودی درکنارهم صف آرایی میکنند. ادامه مطلب...

92/12/5::: 9:33 ص
نظر()
  

 

بسم رب المهدی (عج)

 

مقدمه:

سابقه جنگ نرم به آغازخلقت بشربرمی گردد، آنجا که خداوند از شیطان خواست تابه انسان سجده کند؛( به خاطر مقام ایمان وعقلی که با آن بتوان خداوند راشناخت) ولی شیطان از آن سرباز زد، وولایتی راکه خداوند برای او مقررکرده بود {که هرکس من مولای اویم ، این ... مولای اوست} قبول نکرد وقسم خورد تاپایان مهلتی که خداوند بدو داده تمامی ابنای بشر رااغواکندوازهرجهتی به سوی آنها بیاید وچون خناس به سمتشان هجوم برد تاآنها را ازمسیر ولایت الهی خارج نماید؛ زیرا تاوقتی که درمسیر الهی هستند ولیِ شیطان وبالاتر از او می باشند ، اما اگر ولیِ آنها شیطان شد آنگاه ازنور به ظلمت رهنمون می شوند وشیطان درمرتبه ای بالاتر قرارگرفته وآنها به شیطان سجده می کنند، که او خودرا بالاتر از انسان می داند.

بعدازپیروزی انقلاب اسلامی با برهم خوردن موازنه قوادرمنطقه وبرکناری طاغوت سجده کننده برشیطان،حکومت به صالحان رسید تانماز رادراین سرزمین برپادارند، وازاین منظرقطبی ازسجده کنندگان برخداوند،درمنطقه سوق الجیشی جهان باامکانات مادی ومعنوی فراوان بوجود آمد؛ وحیات خلوت فرزندان شیطان راویران کرد.

این حکومت با تبلیغ رسالت خوددربرپایی نماز ،که یکی از مقدماتش برپایی حکومت اسلامی واجرای احکام اسلامی درزندگی فردی واجتماعی می باشد، عملاًشروع به تبلیغ رسالتش نمود ؛آنهم درمکان جغرافیایی مادی بسیار مهمی که قلب انرژی جهان بوده، وبا امکانات مادی استراتژیک امروزی، مثل نفت، وسابقه تمدنی وتاریخی فراوان،که درافکار عمومی جهان بسیار موثر می باشد، وفرهنگ مردمان آن ،که آغشته به فرهنگ اسلامی است؛همانکه گفتمان غالب ومحتوای کامل رسانه های فعلی جهان می تواند باشد؛ عرض اندام کرد. (ان الله یعلم یجعل حیث رسالته)

باآغاز انقلاب اسلامی درسال 57 وشروع عصرخمینی (ره) وقرن معنویت بشر، کلنگ امارتی زده شدکه با پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی، تمدن انسانی الهی بشریت به پیش می رود تا پایان تاریخ را با فراز وفرودهای درگیری بین جنود عقل وجهل وفرزندان شیطان وانسان پایان دهد؛و تاریخ چیزی جزماوقع این نزاع وتفسیر عملکرد این دوگروه درمقابل یکدیگر نیست. واین هم درنهایت باحکومت فرزند انسان به پایان می رسد ، همو که همگان منتظر ش هستند تا عمود«قائم» حکومت الله رابرای همیشه براین کره خاکی بکوبد.

بعدازپیروزی انقلاب اسلامی،دشمنان آن که درراس آنها شیطان بزرگ قرارداشت، انواع واقسام حملات را برای خاموش کردن این نوربرافروخته انجام داد؛ همانند : کودتا، تحریم، جنگ وتبلیغ رسانه ها و... تابتواند آن راخاموش کند ؛ ولی این انقلاب با مدیریت مدبرانه رهبران الهی خود وبا امدادهای الهی تاآنجا پیش رفت که الان درقلب ممالک تمدنی غروب انسانیت(غرب) درحال یارگیری،نزج وفرزندپروریست؛ واین یعنی نوری دردل تاریکی که به مرور بابزرگ شدن آن کل تمدن اهریمنی غرب که با زور فرعون وگنج قارون وعلم هامان برجهان مسلط شده است نابود می شود.

درجنگ تحمیلی ،ملت قهرمان ایران باکل جهان مادی جنگیدوپیروز شد وبعد ازجنگ با شکست کمبودهای ناشی ازتحریم وساختن ویرانی ها، فشار نیاز ناشی از گنج قارون را از گرده این ملت کم کرد ،تااز رزق الهی که درسماء است بهره برند ؛زیرا« اگر مردم دیاری احکام الهی رارعایت کنند هرآینه خداوند برکات خود راازآسمان وزمین برآنها نازل می کند».

اما درجنگ با علم هامان وحیله این عمروعاص زمان ،که امروز درگیرآنیم ، راهی جدید وسلاحی نو می خواهیم تابه حول وقوه الهی این بار مالک اشترعلی به مصراراده ولایت برسد ودودمان حکومت خضراء معاویه رابرای همیشه ازشام تمدنی بشر برافکند واین چیزی نمی خواهد جزایمانی به بلندای ایمان مالک اشتر، که امیرالمومنین(ع)ایمان او را به بلندای کوههای سربه فلک کشیده تعبیر می نمایند.

این جنگ با علم هامان یا همان جنگ نرم تفاوتهایی با جنگ سخت ونیمه سخت دارد؛ زیرا آنچه که درجنگ نظامی وکلاسیک برای مقابله با دشمن مورد نیاز است :

 ابتدا سربازان ،افسران وفرماندهانی هستند که نیروی انسانی این جنگ را تشکیل می دهند ودراصل اداره کنندگان جنگند، که نقصان درآنها موجب شکست طرف ضربه خورده وحفظ وبهبود وضعیت آنها موجب پیروزی آن طرف می شود.

در مرتبه بعدی ،سنگر وجانپناه وابزاری است که کمترین خسارت به این نیروی انسانی اداره کننده جنگ وارد شود وآنها را درمقابل اثرات سلاحهای دشمن محافظت نماید؛ کیفیت این جانپناهها نیز بسته به مراتب تاثیرگذاری هریک از افراد نیرو ومحل آن متغیر می باشد.

در مرتبه سوم، سلاح وابزاری است که بوسیله آن نیروهای خودی توسط آن سلاحها به دشمن ومواضع دشمن حمله کرده واراده خود را بدانها تحمیل نمایند، وبوسیله این سلاحها، یا سنگرهای آنها را ویران می کنند وموجب آسیب پذیری مدیران جنگی آنها را فراهم می نمایند، ویا سلاحهای آنها را ازکار می اندازند تا نتوانند بوسیله آنها به طرف خودی خسارت وارد نموده وآفند کنند، ویا فرماندهی وپشتیبانی وطرح وبرنامه جنگ را مورد هدف قرار می دهند ؛ که همه اینها بستگی به برد این سلاحها وتوان آنها در عبور از سلاحهای سپر دفاعی دشمن ونحوه بکارگیری آنها دارد.

در مرتبه چهارم ، طرح عملیات جنگ است ،که تعیین کننده شیوه استقرار نیروها وادوات ، فضای میدان جنگ وحواشی آن ، اطلاعات لازم ازنیروهای خودی ودشمن ، ودرکل نقشه راه برای پیروزی درجنگ می باشد.  

همه این چهارگزینه درمورد جنگ نرم نیز صدق می کند؛ اما جنس آن ونقش آنها درصحنه جنگ نرم تفاوت دارد:

درمورد اول، اگر درجنگ سخت وجود نیروی انسانی وکیفیت آن ازجهت تبحر درجنگیدن مهم است، درجنگ نرم ،ماده وخمیرمایه اصلی «ایمانِ» مومن می باشد؛ یعنی موتور محرکه ومدیر جنگ، این ایمان است؛ که درمقابل کفر قدعلم می کند ومولفه های مختلف این ودیعه الهی سایر موارد جنگ را تعیین می نماید؛ که نقصان درآن موجب شکست طرف ضربه خورده وحفظ وبهبود این ایمان درمیان مومنین وموالی الله باعث پیروزی آنها می گردد.

درمرتبه بعدی،سنگروجانپناهی که بوسیله آن این ایمان درامان مانده وازآسیب سلاههای مستقیم ومنحنی زن متعارف وغیرمتعارف شرک وکفر سربازان شیطان درامان می ماند، تاضمن حفظ مواضع بتوانند منویات مقام ولایت را درصحنه نبرد اجرا کند وبه پیروزی برسد«تقوا» می باشد؛که این تقوی صیانت ازهمان ایمان بوده وسپر دفاعی می باشد که هم خوداصل ایمان وهم کیفیات وشقوق آن راحفظ می کند وتحت حمایت خود می گیرد . اگر این وقیه ونگهداری خوددرمقابل شبهات،انحرافات،تیرهای زهرآگین شیطان و... نباشداین سرباز زخم خورده علاوه برآنکه خود ازمیدان نبردخارج می شود چندتن دیگر ازمومنین اعم از خانواده ، دوستان،همرزمان و... رانیزمشغول خودکرده واز نبرد اصلی غافل می نماید؛ واگرخدای نکرده زخم اوبه عفونت تبدیل شودوبه موقع مداوا نگردد وبه مرض نفاق گرفتارآید، سایرین رانیزدچارکرده وعملا منویات دشمن درپشت جبهه ویا درقلب لشکرخودی پیاده می شود.

این عفونت نشانه هایش، سستی وتشویش افکار وگرفتارشبهات شدن است که قدمهای استواررامی لرزاند؛ وخوب می دانیم که دراین جنگ «ثبات قدم » حرف اصلی را می زند واز تخصصهای مهم موردنیاز برای استفاده مومنین از سلاحهای تهاجمی ویژه خود می باشد(واستقم کما امرت ومن تاب معک)؛ وهمانطور که می دانید برای رسیدن به این استقامت بایستی از نماز وروزه استعانت جست.

درمرتبه سوم،: برنده ترین ،کاراترین وپربردترین سلاح مومنین درمقابله با دشمن ،که همه زوایای وجودی شیطان راموردهدف قرار دهدوآنچنان بصیرتی به مومنین بخشد که حتی منافقین وکفاررا اگر درپشت (نقاب) سنگ هم مخفی شده باشند ،صدای آن سنگ را درمعرفی دشمن درپشت خود می شنوند{یعنی آنچنان برایشان آشکاراست که آن نقاب کاربرد خود را ازدست می دهد}؛ آن موهبت الهی «یقین»   است . واهل یقین کسانی اند که جزوبندگان مخلَص خداوند بوده وشیطان هیچ راهی به آنها ندارد؛ وازاین روست که مدام ازکشته های دشمن پشته می سازند وهرفرد از نیروهای متخاصم باآنها روبرو می شود یا تسلیم گشته وازنیروهای خودی می گردد ویا اینکه این ثبات قدم وسکینه مومنین آنهارامبهوت کرده ومیدان رابرای آنان خالی گذاشته به کناری رفته ومتواری شده، ازمقابل سپاهیان حقیقت می گریزند، ویا زخمی وکشته شده ودیگر قادربه مقابله نمی باشند.

آنچه که مهم است اینکه دراین صحنه چیزی که یقین رابه کمال می رساند، بصیرت وآگاهی به زمان ومکان است،که خودیقین نیز درحصول این بصیرت نقش زمینه سازداشته ومانند لوازم جهت یابی وحرکت درجنگ ،چشم راتیزترونافذتر می کند تابهتر دوردستها وزوایا رادرشرایط جوی مختلف وساعات مختلف شبانه روز ببیند وموانع وعوارض صحنه نبرد را تشخیص بدهد.

اما موردآخر، طرح عملیات و چینش فضای جنگ واستقرار نیروها وعدوات است ؛که درجنگ نرم چون هدف، زدن مواضع دشمن وتصرف آنهابرای گرفتن سنگرهای کلیدی جهان بوده وهنر افسران شیطان یعنی همان دجالان چیزی جز، اغواگری وفریب ومکر وحقه نیست وفرماندهان آنهایعنی سفیانی واقمارش، تمام زور وپول وامکانات خود را از راه این «غاسِقٍ اِذاوَقَب» بدست آورده اند وجولان می دهند؛ بهترین متن آموزشی وکتاب درسی درنحوه برخورد با روشهای دشمنان،آشنایی باراهها وبیراهه ها ،ارتفاعات وعوارض زمین جنگ ،که همان فضای روح وفطرت بشر است ؛ چیزی جز«قرآن ناطق» نسیت ،که اعم ازکتاب خالق این بشر وحتی خالق همان شیطان ودنیا وما فیها می باشد، وهمچنین عترت واولیای خداوندند که این کتاب را برای ما قابل نطق وفهم می کنند، واینان کسانیند که روح کلمات کتاب نازل شده الهی بوده وآن راکاملاً آموخته وخودبدان عمل کرده اند وبه طورکامل بدان مسلط می باشند ، به طوریکه تمامی راهها راچون کف دست خود می شناسند وهمه روشهای چینش نیرو ،ستون کشی وحمله ودفاع درمقابل شیطان واذنابش را تجربه نموده وموفق شده اند و متناسب با شرایط نبرد سلاحهای متناظر باآن رادرجای خود مستقر می نمایند. وبدینسان این قرآنهای ناطق مربیان وآموزگاران ومفسران طرح عملیات ما می باشند وبدون آنها نمی توان از آموخته های رمز آلود کالک عملیاتی اطلاع کسب کردوموارد پوشیده شده کالک عملیاتی را تاویل وتفسیرنمود.

فرمانده نهایی این جنگ کسی نیست ،جز مقام حی وحاضر ولایت الهی برزمین، مهدی موعود(عج) که با رهنمودهایش ازطریق نواب وعلمای دارای شرایط ، درطول زمان به فرماندهی میدان نبرد می پردازد ودرنهایت تاریخ نیز، شیطان، این موجود متمرد ازولایت الهی را سرمی برد.

             سری که درپای یار خم نشود                                     همان به سواربرتن هم نشود    

 با توجه به این رویداد وشرایط، آنچه برای مومنین حاضردرفضای جنگ نرم نیاز است ،مخصوصاً مومنینی که درخیمه فرماندهی انقلاب اسلامی هستند (بسیج دانشجویی) ویک درجه از افسران جنگ نرم ،یعنی دانشجویان، جلوتر بوده ودرکنار فرماندهان جنگ نرم(اساتیددانشگاه)،به عنوان فرماندهان جوان وجسور ،تجربه ودوراندیشی آنها راتکمیل می کنند؛ تاازاین خیمه فرماندهی انقلاب اسلامی، طرح عملیاتی قرارگاههای نبرد نرم، به خوبی درآمده ومقرون به پیروزی باشد؛ مطمئنا معنویتی درخوراین ماموریت وبا توجه به فضای جدید تهدیدات لازم است تا ازعهده مسوولیتهای خود به خوبی برآیند. 

باتوجه به مطالبی که ذکرشد دراین فضای مبارزه تنها ایمان کافی نبوده ودرضمن این ایمان اگراز نوع ایمانهای ضعیف وعرفی دربین مذهبیون ومومنین جامعه ماباشد ،که دراصطلاح دینی بدانها افراد«بله» می گویند ،به کارنمی آید که هیچ ، بلکه برای ورود یافتگان به این فضا بسیار خطرناک است واستعداد تبدیل شدن به مهره دشمن را نیز به طور کامل دارد ؛همانند خیلی از این افراد ظاهرالصلاحی که در طول انقلاب به خاطر جایگاهشان بین مردم،جلو خیلی از کارهای مثبت را گرفته ویا بلندگوی مخالفان شدند؛ علت نیز این است که ایمان این افراد مانند تخم مرغی است که درزیر مرغ برای تبدیل شدن به جوجه قرارگرفته، و اگرجوجه نشود می گندد وبو ومیکروبهای آن فضا را آلوده می نماید،بدین جهت است که این نوع ازایمان نیز به هیچ کاردانشجویان بسیجی نمی آید ودراصل ماده خام اولیه می باشد.

از این رو این نوع از ایمان به هیچ کاردانشجویان بسیجی نمی آید ودراصل ماده خام اولیه می باشد.

اما درمورد کسانیکه روی خودشان ازجهت معنوی کارمی کنندوبا خالص کردن اعمال ونیات درجهت تقوای الهی گام برمی دارند تابه مقام مخلِص برسند،این خوبی متصوراست که ازگزند ِفتَن آخرالزمان درامان بمانند ودراصل ایمان خودرا درمقابل ضربات سهمگین سارقین ایمان وعزتشان حفظ کنند ؛اینان چون لاک پشتی هستند که موقع خطر درلاک خود فرورفته وفقط خودشان راحفظ می کنند وحتی قدرت وتوان کمک به خانواده وعزیزترین کسان خود راندارند؛ این مرحله برای کسانی که می خواهند پرچم الله را به اهتزاز درآورند کافی نبوده وبه درد مبارزه نمی خورد، اما یکی از ابزارهای مهم وناتمام مبارزه است که اگر کسی آن را ندارد اصلا ً نباید وارد این نبرد شود.

همانطور که می دانیم بهترین دفاع حمله است وحداقل نتیجه حمله ،چیزی نیست جزفرصت ندادن به دشمن برای حمله ؛ وآنچه که برای حمله نیاز است ،یکی سلاح وبکارگیری ماهرانه ازآن ودیگری آشنایی با فنون وروش حمله است وبدین منظور است که درفضای جنگ نرم برای دانشجویان بسیجی وآحادمردم حزب اللهی که درجرگه لشکرخدا قراردارند ،آن چیزی که باید تدارک ببینند تا بتوانند با پیامبراسلام (ص) درجنگ تبوک همراه شوند وبا وجوداشتیاقشان به خاطرنداشتن سلاح ومرکب، جانمانند ،یقین است ؛ واین یقین حداقل امکانات نبرد بوده که اگر بدان تجهیز شده وبه سمت شام برای مبارزه با لشکریان روم حرکت کنند ،وقتی بدانجا برسند ،اثری ازدشمن نخواهند دید ومواضع را خالی وبرجای گذاشته می یابند واین یعنی شکست حمله وطرح حمله دشمن به پایگاه مومنین، تا بعداً انشاءالله قدرتهای روز دنیا این بار به جای مسلمین ،به دست مومنین فتح شوند ،وصد البته این مهم جز با هدایت امیِرمومنین امکان پذیر نخواهدبود .

 

اَللهُم عَجِّل لِوَلِیکَ الفَرَج


  

 

 «بسم رب المهدی عج»

       انقلاب ایران به عنوان نقطه عطف دوران معاصر ومعجزه قرن اخیر ؛ از اهمیت حیرت آوری در تاریخ بشریت برخوردار است. چون این انقلاب در دورانی به وقوع پیوست که با سیطره کامل صهیونیسم بعد از جنگ جهانی دوم بر جهان ، و بازی نخنمای دوقطبی کردن دنیا ، عملا تاریکی و زوال بر انسانیت فرزند آدم چیره می شد ؛ وبه دور از گفتمان انقلابی ، از منظر حاکمیت سیاسی جهانی ؛ این انقلاب انفجار نور برعلیه ظلمت طراحی شده یهود بر دنیا ، بعد از قرون متوالی بود. حال سوال اینجاست ، این پدیده از چه بن مایه های اساسی تشکیل شده است؟ که الان به عنوان تنها قدرت معارض حکومت فراماسونری جهانی یکه تازی می کند؟ و پیروزیهای فراوانی نیز بدست آورده است؟

     یکی از گزینه های اساسی و به تعبیر بهتر اساسی ترین گزینه که تفسیر دو گزینه دیگر نیز از دل آن منبعث می شود اسلامیت انقلاب می باشد. این خصیصه در حال حاضر به عنوان خصیصه اختصاصی حکومت جمهوری اسلامی ایران که مدل حکومتی پایه ریزی شده بر اسای مبانی ارزشی و فکری انقلاب اسلامی ایران می باشد در دنیای معاصر مطرح است به نحوی که با وجود حکومتهای اسلامی دیگر در ممالک اسلامی اما هیچکدام از آنها به عنوان مدل حکومتی مورد قبول متفکران سیاست دنیا مطمع نظر نیستند ، زیرا یا مانند کشوری مثل پاکستان که مدل حکومتی جمهوری اسلامی را دارد اثر سیستماتیکی از اسلام در قوانین ونهادهای حاکمیتی آن دیده نمی شود ویا مانند کشوری مثل عربستان که براساس فتواهای مفتیان وهابی اداره می شود، سیاقی از شیوه حکومتی معاصر در آن دیده نشده وهمچنان در دوران کهن مشق سیاست و حاکمیت می نماید .

     تنها تجربه موفق دولت سازی مدرن و به روز که جوابگوی نیازهای حکومتی معاصر بوده و برمبنای تفکر اسلامی ؛ - آن هم سیستماتیک - بدان پرداخته شده، نظام جمهوری اسلامی ایران است که برمبنای ارزشهای انقلاب بهمن 57 شکل گرفته ؛ و اکنون از مرحله دولت سازی با همه کاستیهای آن گذر کرده و دوران عینیت بخشیدن به فرهنگ اسلامی به وسیله ایجاد تمدن نوین اسلامی را در دستور کار دارد...

 ما انشائالله در این وبگاه در این مورد بیشتر سخن خواهیم گفت و از همه دوستان نیز درخواست اظهار نظر داریم.

     گزینه اساسی دیگر ایرانیت انقلاب است . شاید صحبت کردن از این موضوع کمی دشوار باشد اما واقعیتی گریز ناپذیر است ؛  انقلاب اسلامی در کشور های دیگر اسلامی در صده اخیر، به وقوع پیوست ولی هیچکدام منتج به نتیجه نشد .وصد البته که گفتمان آنها در اسلام ومعارف اسلامی قابل مقایسه با انقلاب ایران نبود و آنها دستشان در این زمینه خالی بود . از انقلاب مصر و لیبی گرفته تا انقلاب 1920 عراق که شیعی نیز بود و... اما این استعداد ،تاریخ، فرهنگ ،قدرت تمدنی ملت ایران بود که با قرار گرفتن در پشت نرم افزار انقلاب- ایران که منبعث از اسلام ناب بود- امکان پیروزی آن را فراهم نمود وتا کنون این ملت با تمام وجود و با همه امکانات خود از آن حمایت می کند .

   این موضوع را نباید از نظر دور داشت که حد و حدود این ایرانیت را همان اسلامیت از قبل مشخص کرده بود ؛ و جریانهای بیگانه با روح این انقلاب ،مثل ملی گرایی در شکلهای مختلف آن : لیبرال ناسیونالیسم، ناسیونال سوسیالیسم، ملی مذهبی ها ، ... ومکتب ایرانی در آخر نتوانستند در صحنه بمانند و به مرور کنار زده شدند ؛د و الان هیچ نقشی در ادامه راه این حرکت تاریخی ندارند. البته نظر ما در ایرانیت انقلاب تحت تاثیر زیادی از پروسه تکمیلی انقلاب ایران، یعنی پروژه ظهور و نقش ایرانیان در آن است که خود بحث مفصلی را می طلبد. این گفتمان دشمنان زیادی از اهل تحجر وجمود اسلامی دارد که مانند گروههای ملی گرای اوایل انقلاب کم کم از صحنه حذف خواهند شد  ؛و به گفته امام راحل انقلاب ایران آخرین درگیری ما با این متحجرین خواهد بود.

 در ادامه تمام زوایای این بحث را هم باز خواهیم کرد وهم به بحث خواهیم گذاشت. انشاء الله

     گزینه اساسی دیگر تجدد انقلاب است. این انقلاب بر مبنای فقه پویا شکل گرفته که از نقاط بارز تفکر شیعه دوازده امامی در دوران حاضر می باشد وشاید بتوان گفت علت اینکه این نوع تفکر دینی در دوران معاصر موفق به تشکیل حکومت موفقی شده وجود زیربناهای تفکری آن در فقه آن می باشد. این تفکر نه مانند عقل گرایان دین حداقلی و زینتی را در جامعه می پذیرد و نه مانند اخباریگری عقل را به حاشیه رانده و بدون در نظر گرفتن مقتضیات زمان ،تنها به فکر پیاده کردن احکام خشک وغیر قابل انعطاف بوده که در مواردی باعث چالشهایی در جامعه امروز می شود(مانند آنچه امروز وهابیت در بین اهل سنت درتدارک تشکیل حاکمیت منبعث از آن است).وجود اصل مترقی به نام ولایت فقیه در راس تصمیمگیری این انقلاب و اختیاراتی که در تغییر و تعطیل برخی احکام متناسب با شرایط زمان وبراساس سه اصل حکمت، عزت ومصلحت دارد؛عملا تجدد این انقلاب با تفسیر نرم افزار اسلامیت آن تضمین شده و می تواند ادعای بزرگی به نام دهه عدالت و پیشرفت، و ایران 1404 را رقم زند.             البته در این مورد نیز مباحث زیادی مطرح است که انشائالله در فرصتهای مقتضی در این وبگاه به اطلاع اعضای محترم انجمن خواهد رسید. ....

 

 


92/12/5::: 9:24 ص
نظر()