سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس به پیشباز آرای گوناگون برود، لغزشگاهها را بشناسد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :3
کل بازدید :22371
تعداد کل یاداشته ها : 17
103/2/30
7:13 ص

بسم رب المهدی(عج)

 

 

     سبک زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها , ارزشها, شیوه های رفتار , حالتها وسلیقه ها در هرچیزی را در برمی گیرد (1) وسبکی شدن زندگی با شکل گیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد؛ از این روست که می توان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه بدست آورد.(2)

برخی ها معتقدند واژه سبک زندگی خواستگاه اصلی آن ، فرهنگ غربی بوده و وارد زبان وفرهنگ ما شده است.واز شخصی به نام "آلفرد آدلر " به عنوان مبدع ومبتکر آن یاد می کنند که برای اولین بار آن را مطرح نموده است. البته شاید ایشان نخستین کسی باشد که در تاریخ علوم جدید بعد از انقلاب صنعتی اروپا , به این موضوع پرداخته باشد وحرف غیر علمی خود را به صورت ناقص وغیر کارشناسانه از طریق تفوق صنعتی ورسانه ای غرب به خورد بشریت داده باشد ؛ولی اگر ما قبول کنیم که اولین کسی که به صورت علمی ومنطقی این مفهوم را مطرح کرده ، ایشان باشد , بایستی تمامی تمدنهای گذشته بشریت را دروغ فرض کرده ودر نهایت تاریخ را نیز منکر گردیم.

ما مطالب وموضوعات فراوانی در مورد سبک زندگی ، روش زندگی کردن ،و... در تمدنهای مختلف بشری داشته ایم که توسط معلمان آن تمدنها آموزش داده می شده ومکتوب هم می شده اند. واصلابدون این مفهوم تمدنی شکل نمی گیرد،تابتوان برروی آن مطالعه کرد.امروزه دانشمندان علوم اجتماعی ، تاریخ ،باستانشناسی و... وقتی درمورد ملتها وکشورها واجتماعات انسانی گذشته بحث می کنند ویافته های خود را عرضه می دارند مولفه های سبک زندگی را برای شناساندن آنها مطرح می نمایند.در همین تمدن اسلامی خودمان ونزدیکتر ، تمدن اسلامی – ایرانی سرزمین ما ،کتابهای فراوانی از بزرگان علم ،در مورد تدبیر منزل ،سیاست مدن ،شیوه قضاوت ،شیوه شهرسازی و... وجود دارد که در نوع خود بی نظیر بوده وجزو متون مرجع برای این مهم می باشند.

پس فرهنگ غرب را مبدع این کلیدواژه تمدنی دانستن ، از بی سوادی یا کم سوادی ناشی می شود که متاسفانه درخیلی از علوم وتکنولوژیهای دیگر هم گرفتار آن می باشیم.

دین به عنوان یک منبع بزرگ برای تحصیل روش زندگی بشر در طول تاریخ ، همواره مدنظر بوده است ودین اسلام به خاطر جامعیت وخاتمیت آن واینکه بخش حقیقت ،طریقت وشریعت در آن پررنگ ،جامع وکامل وملموس است ،حرفهای فراوانی برای گفتن دارد. لازم به ذکر است ، متون دینی ما اعم از کتاب وسنت ونیز تاکید براستفاده از تواناییهای بالای عقلی انسان متزکی ،در برداشت از این متون وتقریرات ،بیانات ،زندگی عملی چهارده معصوم (ع) برای تشیع؛ این مذهب را دارای آنچنان پتانسیلی کرده است که هیچ فرقه ومذهب دیگری چه اسلامی وچه غیراسلامی ، توان ارائه بخشی از آن را نیز به این جامعیت واکملیت ندارد.یادمان باشد سبک زندگی چهارده معصوم (ص) که از سیزده معصوم آن تنها شیعه دوازده امامی بیشترین برداشت را دارد، خود بزرگترین منبع از سبک زندگی اجراشده ، نتیجه گرفته شده وبه سعادت انسانی منتج شده می باشد؛ وچه کسی ودر کدام آئین ،چنین سرمایه ای را عرضه داشته است؟.

حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله) در جمع مردم خراسان شمالی می فرمایند : اگر از منظر معنویت نگاه کنیم - که هدف انسان رستگاری وفلاح ونجاح است – باید به سبک زندگی اهمیت دهیم ؛ اگر به معنویت ورستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم ، برای زندگی راحت ، زندگی برخوردار از امنیت روانی واخلاقی ، باز ، پرداختن به سبک زندگی مهم است.(3)

حضرت امام خمینی (ره) نیز در جایی می فرمایند: اسلام هم آخرت شما را تامین می کند و هم دنیای شما را ... اسلام سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.(4)

در تکمیل باید گفت : بشر امروز بزرگترین کاستی که در حیات خود احساس می کند نداشتن هارمونی لازم در زندگی فردی، اجتماعی وبین المللی خود ، چه دنیوی وچه اخروی است . سالها به دنبال رفاه وآسایش وآرامش گشت ،اما هیچگاه نتوانست حتی نصف برخورداری تمدن اسلامی قرن چهاره هجری قمری را بدست آورد . با اینکه آنچه در آن زمان،از اسلام پیاده شد ، باز برداشت ناشیانه از انواع معارف اسلامی بود ، چه رسد به اسلام کامل وجامع که در سایه علم علوی رخ می نمایاند... « انا مدین? العلم وعلیَ بابها».

تمدن سازی ، آن هم تمدنی که آرامش وامنیت روانی انسانها را به همراه داشته باشد تا به شکوفایی همه استعدادهای بشری بینجامد ، جز در سایه سبک زندگی بی نقصی که انسان را به سعادت نائل کند اتفاق نمی افتد ؛ وسبک زندگی نیز قواعد خود را از فرهنگ می گیرد ؛ این فرهنگ نیز ، بایستی بن مایه های اعتقادی ومعرفتی لازم را برای سعادت دنیایی وآخرتی انسان داشته باشد. از این روست که ، هر دین ومذهبی از شریعت کاملتری برخوردار است ، از معارف عمیقتر ومبسوطتری نیز برخوردار می باشد ؛ واین امتیاز بزرگ ، دلیل مجاهدتهای علمای بزرگ تشیع را در طول سالیان دراز برای تشریح جزئیات ابعاد زندگی فردی ، اجتماعی واخروی انسان مسلمان ، آشکار می سازد - مانند کتاب گرانقدر حلی? المتقین- که امروزه ما تنها فرقه ای هستیم که در این گرداب روشهای بی اصل ونصب ، ناجیه  بوده وضمن نجات خود ، دیگران رانیز می توانیم دستگیری نماییم.

امروزه ما براحتی می توانیم روی اقتصاد اسلامی ،بانکداری اسلامی،حکومت اسلامی ،تعلیم وتربیت اسلامی ،خانواده اسلامی، معماری اسلامی ، هنر اسلامی و... اظهار نظر کرده وراهکار بدهیم وکرسیهای آن را به دست بگیریم ؛ در حالی که در گذشته ، با اینکه مواد خام این موارد در معارف اهل بیت (ع) بود ، باز خیلی ها آن را - حتی بعد از انقلاب – به تمسخر می گرفتند وغیرممکن می دانستند . اما بعد از 30سال از انقلاب اسلامی ایران ، پرداختن به این موارد از بدیهیات بوده واز لولزم حکومت اسلامی به شمار می رود.

وقتی که حضرت امام خمینی (ره) قیام خود را آغاز کردند برخی از علما معتقد بودند حاکمیت اسلامی ، از فرهنگ اسلامی ناشی می شود وابتدا باید فرهنگ جامعه را اصلاح کرد واسلامی نمود وبعد به دنبال حاکمیت اسلامی رفت ؛ اما امام خمینی (ره) با آن تیزبینی که داشتند ، ایجاد نظام اسلامی را از جمله مفاهیمی می دانستند که تصور آن باعث تصدیقش می گردد (با داشتن تفکر اسلام ناب) و از این رو ایجاد وحفظ نظام اسلامی را از نماز نیز واجبتر می دانستند . در شرایط فعلی ، با پیروزیهای پی درپی انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف، حاکمیت وحکومت اسلامی ، تا حد زیادی محقق شده وفرهنگ اسلامی باقی مانده که انشاء الله با قیامی که برای تغییر سبک زندگی ، به سبک زندگی اسلامی صورت می گیرد فرهنگ اسلامی به شرط توام شدن مولفه های سبک زندگی اسلامی با نیت الهی و دانستن چرایی این نوع از رفتار ( تا جامعه گرفتار جمود وتقلید صرف نگرددوفقط به ظواهر نپردازد) نیز برجامعه مان حاکم خواهد شد. 

پیروزی در قیام وموفقیت در نیل به آن ،یعنی همان تمدن نوین اسلامی که نتیجه پیشرفت همه جانبه ما می باشد. یعنی همانطور که ملت ایران الگوی حاکمیت اسلامی وحکومت اسلامی را به جهان معرفی کرد وآن را شدنی جلوه داد،با ارائه سبک زندگی اسلامی در جامعه که همان بخش متنی واصلی واساسی تمدن می باشد الگوی تمدن اسلامی را نیز معرفی خواهد نمود؛ در این باره حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند: «ما اگر پیشرفت همه جانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم – بالاخره یک مصداق عینی وخارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد- اینجور بگوییم که هدف ملت ایران وهدف انقلاب اسلامی ، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است.

پس انقلابی بودن وخدمت به ملت ایران , امروز تلاش در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی است که بخش حقیقی واصلی آن سبک زندگی اسلامی می باشد؛ از این رو تشریح این سبک زندگی، تدوین موضوعات مرتبط موجود،تالیف موارد جدیدموردنیاز، استنباط احکام وفتاوای لازمه وتوجیه برنامه ریزان وصاحب نظران ، از وجوه اساسی این کار بوده که می بایستی صورت گیرد.

با اینحال یک کار اساسی باقی می ماند که موفقیت در این مهم منوط به موفقیت در عرصه اصلی این قیام می باشد. خیلی از این متون ودستورات قرنهاست که وجود دارد ولی 1- نبودن حاکمیت 2- نبودن دولت اسلامی و 3- اجرای دستورالعملهای فرآوری شده ،دستورات وراهکارهای بدست آمده وآموزش این راهکارها وروشها در ابعاد مختلف زندگی فردی واجتماعی مانع از رسیدن به مقصود می شده است. این دستورالعملها اهمیتشان برای نسل آینده چندین برابرسایرین وبرای نسل فعلی جهت هدر نرفتن فرصت زندگی فعلی آنها مهم است. هم آموزش این موارد وهم پرورش کسانی که خود می بایستی این روشهای عملی زندگی انسانی را آموزش دهند " کونوا دعا? الناس بغیر السنتکم" (5) یعنی افرادی عالم وعامل که در عین اینکه خود اسوه این سبک زندگی هستند ؛ روش آموزش وانتقال آن را نیز به دیگران از جمله کودکان ونوجوانان ، با سطوح مختلف ذهنی ،جسمی وعلمی واخلاقی وتربیتی دارند.

این کار صرفا در آموزش وپرورش امکان دارد ولازمه آن تعبیه ساختارهای لازم در این سازمان، جهت : 1- شرکت در نهضت احصاء وتدوین سبک زندگی عمومی مورد نظر (مخصوصا از طریق معاونتهای پژوهشی ودانشگاههای فرهنگیان)به کمک فضلا وعلما وپژوهشگران وصاحب نظران بخشهای مختلف کشور 2- ایجاد زیرساختهای آموزشی مورد نیاز اجرای این قیام بزرگ 3- پرورش نیروهای توانمند واسوه برای این امر ، تا بعد از اجرای آزمایشی بتوانند اجرای اصلی آموزش وپرورش سبک زندگی اسلامی را با توان وقدرت و به درستی شروع کنند وانشاء الله  به نتایج مورد نظر برسند.

قابل توجه است که در هیچ جای دنیا ، معلمی را اشتغال نمی دانند بلکه یک وظیفه انسانی است برای روشن کردن راه برای متربیان ؛ از این روست که امام خمینی (ره) معلمی را شغل انبیاء (س) معرفی نموده وشهید مطهری (ره) معلمی را اشتعال می داند. اما کمتر کسی به این معنی منتقل شده است که : آیا شغل انبیاء (س) سوادآموزی بوده است؟ تعلیم ریاضی وهندسه وشیمی و... شغل انیاء بوده ؟ یا شغل انبیاء (س) ارسال وحی (حقیقت) ،هدایت مردم به سوی سعادت ، (طریقت) وامامت مردم به سوی سعادت (شریعت) بوده والگو و اسوه حسنه بودن پیامبر اعظم (ص) به دلیل کامل بودن دین وی است کهبهترین سبک زندگی فردی واجتماعی انسان سعادتمند را ارائه می کند وخاتمیت او به دلیل اوج تمدن بشری است که می توان در اثر تعالیم وی ایجاد کرد ولایق سجده ملائک گردید.

حال با این اوصاف آیا وظیفه اصلی معلم در جامعه ما با سواد کردن فرزندان این ملت است؟ یا با فرهنگ نمودن آنها؟ آیا اصطلاح فرهنگیان ،اداره فرهنگ ،دانشکده فرهنگ و... که از ابتدا برای تربیت معلم و سازمان آموزش وپرورش و کادر آن به کار رفته وبه درستی نیز انتخاب شده است ؛ مشابهی در فرهنگ لغتهای غربی دارد؟ البته دلیل اصلی آن نوع نگاه علم پوزیتویستی غرب به تعلیم وتربیت است که اصل کار این فرایند مهم را صرفا باسواد کردن مردم می داند و آنهم سواد از نوع علم saiene.

اگر وظیفه اصلی معلمان را با فرهنگ کردن مردم لحاظ کنیم ، یکی از لوازم آن ، باسواد شدن(توان خواندن سیاهه) به اضافه آموزش مبادی فنون وهنرهای برای تمدن سازی هر اجتماعی است که قهرا لازم می باشد واینها تنها می بایستی بخش ناچیزی از وظایف یک معلم و نظام تعلیم وتربیت کشور را در بربگیرد و وظیفه اصلی همان آموزش سبک زندگی یک انسان سعادتمند می باشد.

پس در طرح تحوا آموزش وپرورش آموزش وپرورش آنچه مهم است ، تغییر رویکرد آموزش وپرورش از باسواد کردن به با فرهنگ کردن است که در آن آموزش سبک زندگی اسلامی که نتیجه آن پرورش نسلی است که با زندگی کردن به سبک دستورات دین (روش زندگی)اسلامی ،تمدن نوین اسلامی را ایجاد خواهند نمود؛ از اصول اساسی مثمر ثمر کردن این طرح می باشد.

باید یادآوری کرد ، این کار صرفا با تمرکز بر کلاسهای درس ، مدارس وگاهگاهی هم انجمنهای اولیاء ومربیان امکان پذیر نخواهد بود ؛ واین رویکرد سکولاریستی بر زندگی وشغل معلمان ، می بایستی با عجین شدن با همه وجوه اجتماع انسانی ولایه های مختلف آن تغییر یابد ونقش نقادانه این قشر در زمینه سازی هدف بزرگ انقلاب ملت ایران ، در جامعه ورفع موانع ودر آخر پاسداری از دستاوردهای آن ، بسیار مهم است .

مغفول ماندن نقش نظارت آموزش وپرورش در فرهنگ مردم ، هم در قانون وهم در اجتماع زمینه ضربات سنگینی را بر این قیام فراهم می کند. اگر فیلمی ، در صدا وسیما به نمایش درآید ، کالای غیر فرهنگی در بازارها رایج شود، تبلیغ شیوه مراسمات ، پوششها، گفتگو ها و... در جامعه انجام شود که یکی از ارزشهای اسلامی را تخریب کرده یا سست کند ؛ این یعنی هجمه به زحمت ده ها هزار معلم که در این مملکت زحمت می کشند ومیلیاردها تومان بودجه که خانواده ها ودولت صرف آموزش وپرورش در این کشور می کنند . از این رو نادیده گرفتن این بخش (نظارت عمومی دستگاه تعلیم وتربیت) یعنی صرف نظر کردن از آفتها در زمان داشت محصول ، در با ارزش ترین تولید ملی این مملکت.

در نتیجه ، معلمان را از کنج کلاسهای درس ، به متن اجتماع بکشانیم ؛ که معلمی شغل انبیاء است . ومنزلت معلم نیز از این راه احیاء خواهد شد ؛ که به دنبالش علم دراعماق جامعه رسوخ خواهد نمود.

 

«هل الیک یا ابن احمد سبیل فتلقی»