سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت در طبیعتهای فاسد، سودی نمی بخشد. [امام هادی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :43
بازدید دیروز :1
کل بازدید :22345
تعداد کل یاداشته ها : 17
103/2/17
2:3 ع

 «بسم رب المهدی عج»

      اگر نگاهی عمیق به جنایات اخیر اسرائیل در غزه بیندازیم و مواضع و گفتمانی که جناحها و سازمانهای بین المللی در قبال آن اتخاذ کرده اند بررسی کنیم ؛ خواهیم دید که این رویداد در مقایسه با این دست اتفاقات که یک طرف قضیه همواره اسرائیل بوده فرق اساسی با گذشته دارد.

   اسرائیل است و خوی وحشیانه و برتری نژادی و اعتقاد به برده بودن سایر ملل و حمایتهای بین المللی صهیونیزم و اشغالگری؛ و فلسطینیان هستند که مصداق " گویم" برای یهودیان و ستم کشی و مقتول و غارت شدن وبی خانمانی و در ضمن حق دفاع از خود را نیز طبق نظر سازمانهای بین المللی ندارند. یعنی اگر کشته شوند ، حق کشتن ندارند و اگر زندگی شان نابود شود ، حق ناراحت شدن و بغض کردن نیز ندارند ؛ و جالب اینجاست که مسوولین حماس و جهاد اسلامی نیز در مذاکرات قاهره می گویند در قبال جنایتهایی که اسرائیل مرتکب شده برای حفظ کرامت مردم غزه بایستی تمامی تحریمها برداشته شود وامنیت غزه تامین گردد و اجازه تجاوز مجدد به اسرائیل داده نشود؟! گویی یادشان رفنه که طرف مقابل غاصب و بیگانه است و اگر در غزه نیز حکومت فلسطینیان با تمامی حقوق سیاسی آن برپا شود ، آنگاه این سرزمین کوچک بخشی ناچیز از سرزمین مادری آنان بوده که در قبال این حکومت جزئی حاضرند کلی هم فدایی بدهند.! به جای اینکه مطالبه خون کشته شدگان خود را آن هم در فرایند جنایات جنگی اسرائیل بنمایند و این مهاجم را از کل سرزمینهای اشغالی بیرون کنند.

اما سوال اینجاست: چرا اینگونه است ؟ و چرا این تفکر بر ذهن خود فلسطینیان نیز حاکم است؟

    در جواب باید گفت جدای از دلایل اعتقادی یهودیان در تشکیل سرزمین موعود که انگلستان و آژانس یهود را واداشت تا به آنها برای تشکیل این دولت کمک کنند؛ بعدا یک دلیل سیاسی نیز هنگام به ظهور رسیدن قدرت جدید آمریکا در جهان به عنوان یک ابرقدرت ، مدنظر سردمداران آن کشور بود و آن حفظ خاورمیانه برای تامین اقتدار آمریکا در جنگ سرد زمان اتحاد جماهیر شوروی.

دولت آمریکا برای اینکه بتواند موازنه قدرت و امنیت را در جهان دو قطبی به نفع خود حفظ نماید، یک مثلث ژاندارمی در منطقه ایجاد کرد که شامل ایران، آفریقای جنوبی و مصر بود؛ تا از این اتحاد بتواند بر حوادث آینده تسلط داشته باشد؛ با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، عملا یک ضلع این مثلث منهدم شد و بدتر از آن تبدیل شدن آن به قطب مقابل آمریکا و تا حدودی متحد سیاسی روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در برخی مسایل؛ نکته اینجاست که در طول دوران بعد از انقلاب با تلاشهای فراوان غرب ، نه عربستان، نه عراق در زمان صدام و نه ترکیه هیچکدام نتوانستند این خلا را پر کنند و عملا بار سنگین پر کردن جای ایران در منطقه بر دوش اسرائیل افتاد.

    بعد از پیروزی ماندلا در آفریقای جنوبی و سرنگونی رژیم آپارتاید آن ، ضلع دیگر این مثلث نیز فرو ریخت و آنچه باقی ماند تنها مصر بود و جایگاه فرهنگی آن در منطقه که با پیروزی اخوان المسلمین و روی کار آمدن مرسی به جای مبارک آن نیز نابود شد وتنها اسرائیل ماند و اقمار منطقه ای آن برای حفظ سیادت غرب بر منطقه .

و از این رو آن واکنش شدید نظامی بعد از روی کار آمدن دولت مرسی رخ داد و سریع نظامیان لیبرال در این کشور با کودتا بر سر کار آمدند. تا اسرائیل بیش از این تنها نماند.

از دیگر سو ، دولت اسرائیل به دلیل ناهمگون بودن دینی، فرهنگی،نژادی،سیاسی،تاریخی و...با جوامع مسلمان منطقه ، در واقع حالت یک دولت تحمیلی و بیگانه را دارد و با جنگها و درگیریهایی نیز که از ابتدای تشکیل آن روی داده و طرد شدگی دائمی آنها در معارف مسلمانان به عنوان بدترین دشمن؛ نمی تواند جایگاه ژاندارمی و پاندول تعادل را در منطقه داشته باشد و مطمئنا کارکرد آن نیز تا زمان مشخصی برای غرب خواهد بود.

       به عبارت دیگر می خواهم بگویم اینجا خود آمریکا به سردمداری غرب است که از اسرائیل برای حفظ منافع خود استفاده می کند و در صورت پایان زمان استعمال آن دیگر کارایی لازم را برای آن نخواهد داشت. البته گروههای زیادی در خود آمریکا دفاعشان از اسرائیل به عنوان یک رزمنده و قهرمان عقیدتی است مثل مسیحیان صهیونیست یا  نوآنجلیستها ، اما این عده در حال حاضرتفکر غالب در تصمیمگیریهای سیاسی دو حزب عمده این کشور نمی باشند.(با اینکه در زمان بوش اینگونه بود)

            از طرف دیگر بروز خطر بزرگ چین و کره شمالی در شرق دور و عزیمت ماشین جنگی، تبلیغاتی و سیاسی آمریکا به آن سمت جهت از پا در آوردن این رقیب قدرتمند ، لزوم ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه ولو به ازای دادن امتیازاتی به کشورهای مسلمان، آن را دو چندان می کند. شاهد این مدعا عزیمت تعداد قابل توجهی از سربازان خارج شده از افغانستان و عراق به سوی شرق و پایگاههای آسیای شرقی و نیز ادعای استراتژیستهای آمریکایی مبنی بر مهار ایران در قبال برنامه تحریم و صلح بزرگ با آن است ؛ تا در حدی نقش خود را در نظم ئوین جهانی در منطقه بر عهده بگیرد(مذاکرات ژنو) و از سوی دیگر لزوم هدم کره شمالی به عنوان راس محور شرارت مانند عراق ؛ که عن قریب اتفاق خواهد افتاد؛ اما تفاوت نتیجه این اقدام در واکنش چین در قبال برخورد با کره شمالی خواهد بود که مطمئنا با جا خالی دادن روسیه در قبال عراق خیلی فرق خواهد کرد(البته روسیه تا حدی این شکست را در سوریه جبران کرد).

      پس اسرائیل کم رنگ تر خواهد شد به نفع سیاستهای صهیونیسم بین الملل ، و کشورهای ترکیه ، مصر، ایران ،عربستان و در نهایت اردن ؛ فضای سیاسی آن را تصاحب خواهند کرد.

     آیا در نتیجه این اقدامات اسرائیل نابود خواهد شد و یا به حیات خود ادامه می دهد؟

البته خواست رهبر انقلاب اسلامی درایران و نیروهای معتقد به وی در این کشور ، نابودی اسرائیل است و همچنین خواست مردم منطقه،علی الخصوص مردم کشورهای فلسطین ،اردن،لبنان،سوریه،مصر که همجوار با اسرائیل بوده و آسیبها و تحقیر های زیادی نیزاز این همجواری دیده اند نابودی این کشور است ؛ ولی دولتهای عربی و ترکی منطقه این موضوع چندان برایشان اهمیت ندارد.

البته به نظر این حقیر آنچه می ماند حفظ ملت یهود اسرائیل منهای دولت فعلی اسرائیل است و از این طریق نفوذ تفکرات صهیونیستی به شکل نامحسوس در جوامع اسلامی مانند پدیده " اسمز" تا ایران می باشد.

   یک نگاه به شکل گیری گروههای تکفیری در کشورهای اسلامی و اقداماتی که انجام داده اند و گفتمان اسلامی که برای خود برگزیده اند و از سوی دیگر ادعای اسلام اصلی را داشته و مابقی را تکفیر می کنند( یعنی دست پیش را می گیرند تا پس نیفتند)و همچنین عدم موضعگیری در مخالفت با جنایات اسرائیل و حتی تایید آن به خوبی نشان می دهد که این تفکر و این جریان جایگزین خوبی برای دولت اسرائیل می تواند باشد ( دولت اسلامی عراق و شام: داعش) که در کنار اردن در استان الانبار عراق در مجاورت اسرائیل تشکیل داده اند و در صورت الحاق با اردن و فلسطین و بخشی از سوریه ، براحتی می تواند با دادن تضمینهایی برای تامین امنیت یهودیان فلسطین اشغالی وجود و حضور آنها را برای همیشه در منطقه بدون دغدغه های فعلی که دارند تضمین کند. و به جای ارتش جوانان یهود، این بار جوانان مسلمان (وهابی) از چندین کشور و با پرچم اسلام از آنها دفاع نموده و موجودیتشان را بدون دادن هزینه مالی و جانی تامین می کنند ( مانند زمان بنی امیه که مشاوران و تصمیم سازان اصلی دربار معاویه و یزید یهودیان بودند و طرح شهادت امام حسین (ع) در کربلا نیز توسط همینها به یزید داده شد و تا انتها نیز با پایداری یزید ملعون بر روی آن توسط آنها اجرا گردید).

اگر این موضوع برای اسرائیل اتفاق نیفتد با پیروزیهایی که اخیرا گروههای اسلامی در فلسطین با پشتیبانی ایران داشته اند، به طور کلی دیگر اثری از اسرائیل باقی نخواهد ماند .

    در جنگ اخیر غزه که 28 روز از آن گذشته و 1700 نفر زن و کودک توسط جنگنده های اسرائیلی کشته شدند و در مقابل حدود 1000 نفر نظامی اسرائیلی شامل 457نفر سرباز، 250نفر افسر و 270 نفر جاسوس و نیروی مزدور می باشد به اضافه کلی زخمی و تخریب مناطق صهیونیست نشین و شکستن هیمنه ارتش اسرائیل و گنبد آهنین آن و جالبتر اینکه حدود 133 نفر از نظامیان اسرائیلی با خود زنی از صحنه درگیری خود را به مناطق امن کشانده و 113 نفر نیز تاکنون فرار کرده اند.

      همه این موارد را در کنار التماس اسرائیل برای آتش بس بدون تمکین به شرایط مقاومت اسلامی و عقب نشینی از مناطق اشغالی و درگیری کماندوهای مقاومت اسلامی در شهرکهای صهیونیست نشین داخل سرزمینهای اشغالی و قیام مردم کرانه باختری رود اردن و در تکمیل همه اینها فرمان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله) مبنی بر مسلح کردن مردم کرانه غربی رود اردن و فلسطینیان ساکن مناطق اشغالی برای دفاع از خود ، آژیرهای خطر پایان اسرائیل می باشد.

      البته نباید از نظر دور داشت که غرب برای بدل کردن این فن ، ضمن اینکه این افتخار را در جهان اسلام برای ارتقاء محبوبیت آن در میان افکار عمومی جهان به ایران و محور مقاومت نخواهد داد بلکه سعی می کند تیر خلاص اسرائیل توسط همپالگی های خود که معتقد به اسلام آمریکایی هستند شلیک شود و با این کار از نابودی کامل جامعه صهیونیستی اسرائیل نیز جلوگیری کرده و در ضمن راه را برای گسترش غیر نظامی یهودیت صهیونیستی نه از نیل تا فرات بلکه از کشور مغرب در آفریقا تا چین_ را فراهم نموده و به جای تصرف نظامی از سوی یک دولت به تصرف دولتها و منابع ملتها و تصمیم سازی برای آنها بدون دادن هزینه زیاد می پردازد و در اصل اسرائیل را با مگسهای گرده افشانی به نام وهابیت و بهائیت در منطقه پخش می کند.و اگر قرار بر رخ دادن جنگی نیز باشد بین خود مسلمانان و تحت لوای اعتقادات خودشان است بدون اینکه خطی بر رخسار بشردوستانه یهود و غرب کشیده شود. و این همان طراحی نظم نوینی است که سالها در پژوهشکده های استراتژیک آمریکا روی آن کار شده است.

     با این رویکرد روی کار آوردن منجی نیز از میان همین قدرت کنترل شده توسط یهود نفوذ کرده در تار و پود کشورهای اسلامی در قالب تمدن اسلامی اهل سنت (نخنمای قدیمی) در مقابل تمدن نوین اسلامی شیعی- ایرانی به راحت قابل انجام است.

در پایان آنچه می ماند توجه به پیچ تاریخی است که دارد اتفاق می افتد که آیا اسرائیل واقعا از بین برود و یا خود را به مردن بزند. که البته در هر صورت حذف نام آن از جغرافیای سیاسی منطقه حتمی است؛ اما این موضوع که کدامیک اتفاق بیفتد (از بین رفتن یا به مردگی زدن) به هوشیاری محور مقاومت ، گروههای جهادی فلسطین، و مردم مسلمان منطقه بستگی دارد .

    و چه قدر تاسف آور است که بدانیم عمق شعار نه غزه نه لبنان ، جانم فدای ایران! برای بیرون کشیدن پای ایران از معادله مشخصی است که در صورت خروج ایران از این معادله چرخش این پیچ تاریخی به نفع غرب را به دنبال دارد.!!!

 

 


93/5/14::: 1:2 ع
نظر()