بسم رب المهدی(عج)
در معادلات جغرافیای سیاسی- نظامی وامنیت ملتها ، مولفه جمعیت هم از جهت کمی وهم از جهت کیفی نقش تعیین کننده ای درثبات ملی دارد؛ علی الخصوص جنبه کیفی جمعیت از جهت جوان بودن ،شاداب بودن،امید به زندگی ،سطح تحصیلات ،کارایی ومهارتهای فنی وتخصصی ،کم بودن هزینه تولید (علی الخصوص در کشاورزی ودامپروری ) با نیروی کار ارزان وتوانمند و...انسجام اجتماعی ،تلاش برای پیشرفت ،علاقه به علم آموزی ،ضریب هوش وضریب بهره برداری از هوش ،اخلاق اجتماعی ، احترام به قوانین اجتماعی ونحوه اجتماعی شدن کودکان ،خانواده و... به غنای بیشتر این جمعیت به عنوان سرمایه اصلی یک ملت می پردازد.
اما علی رغم همه این کیفیات که امروزه در کشورهای درحال توسعه روی آنها تمرکز می شود خود جمعیت وجمعیت متناسب با نیازهای امنیتی ،سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی واجتماعی یک کشور که آن هم درسایه آرمانهای یک ملت تعریف می شود بحث زیربنایی آن می باشد.
مطمئنا هرچقدر یک کشور شانس بیشتری برایبهره مندی از نوزادان متولد شده را داشته باشد، درصد نوزادان نخبه درآن بیشترخواهد بود ؛آنگاه ضرورت برنامه ریزی برای شناسایی ،پرورش واستفاده از این نخبگی درمرحله بعد قرار می گیرد. به عنوان مثال طبق تحقیقاتی که انجام شده است خانواده های پرجمعیت فرزندان باهوشتر وخلاقتری از خانواده های کم جمعیت تر می توانند داشته باشند.
آنچیزی که کشور ما ایران را به اینجا رساند که بالاترین مقام سیاسی کشور برای تعدیل نسل ایرانیان اعلام خطر می کند ، نه یک اشتباه ، بلکه یک تعمد ازسوی گروههای معاند ملت ایران در کشور ومزدوران بی مزد ومواجب آن بوده است که به این وضعیت دچارشده ایم ،و ایران از جهت سرعت رشد به سمت پیری جمعیت ، سومین کشور جهان می باشد؛وطبق برآورد سازمانهای جهانی در حدود سالهای 2500 میلادی احتمال خالی شدن این سرزمین از نسل ایرانی وجود دارد واین یعنی زدن ریشه ملت ایران.
اما سوال اینجاست که ما از کجا به این نقطه رسیدیم ؟ یک کشور با جمعیت بسیار جوان آن هم در دورانی که انواع مشکلات اقتصادی وکمبود ارزاق گریبانگیر اقتصادکشور بوده ،به کشوری تبدیل می شود که به سرعت به سمت پیری می رود،آنهم دردورانی که رفاه وآسایش به نسبت زیادی با دوره های قبل زیاد شده است . آیا افزایش رفاه ، ارتباط مثبتی با کاهش زادو ولد دارد؟ یا موضوع چیز دیگری است؟
<** ادامه مطلب... **>
در جواب باید گفت ،درکشور ما خیلی از موضوعات اجتماعی وفرهنگی مثل موضوعات علمی وسیاسی و... وارداتی می باشند ، ومعمولا با ترجمه گزینه های غربی ، آنها را به جامعه تزریق می کنیم. یکی از آن موضوعات ،رفاه وبهرمندی از زندگی مرفهانه ،طبقه متوسط وتربیت بهتر فرزند وشیوه زندگی مدرن خانواده ها،تعریف خود خانواده ها،آپارتمان و... از همین دست موضوعات می باشند. تهاجم فرهنگی ناشی از شیوه زندگی غربی توصیه شده برای ایران دوره گذار از جامعه عقب مانده (به تعبیر شیفتگان غرب) به ایران در حال توسعه ،به امید رسیدن به توسعه یافتگی و ایران پیشرو ؛ تا آنجا پیش رفت که نگاه به ازدواج ،خانواده،همسری،اشتغال زنان ،تحصیل زنان،مادری ،تربیت کودک ،ازدواج فرزندان و... از الگوی ایرانی – اسلامی به الگوی غربی متناسب با طبقه متوسط لیبرالی ؛ ودرمرحله بعد طبقه رفاه زده غربی رسید والان با کمال ناباوری درشهرهای بزرگ این مملکت اسلامی وشیعی وانقلابی با موضوعاتی چون تجرد،ارتباطات آزاد زن ومرد،هم خانه ای (زن ومرد نامحرم) والنتاین ، نامزدی (قبل از جاری شدن صیغه) نرخ بالای تجاوز به عنف ،زنای با محارم،نرخ بالای طلاق ، فمنیسم(حتی نوع اسلامی آن)و... روبرو هستیم. و تا آنجا پیش رفنه ایم که در روستاهای دورافتاده این مملکت که در خیلی از مواقع آب آشامیدنی مناسب ندارند،طرح تنظیم خانواده ؛آن هم در موارد زیادی بالاجبار توسط وزارت بهداشت اجرا می شود که اعتراض خیلی از مردم را نیز در پی داشته است.عملهایی مثل وازکتومی ،بستن لوله رحم،استفاده از انواع واقسام وسایل جلوگیری ،زیادشدن سزارین ،تنبیهات دولت در خدمات دهی به بیش از سه فرزند ونابارور کردن افراد در بیمارستانها حتی در برخی از موارد بدون اطلاع شوهر و... که کاملا غیرشرعی بوده وحکم حرام بودن آن نیز واضح است ؛ به وفور در این مملکت انقلابی – اسلامی صورت می گیرد واین نسل کشی فرهنگی چیزی کمتر از نسل کشی قحطی بعد از جنگ جهانی دوم در این کشور ندارد.
در کنار همه این عوامل ذکر شده ،میزان بمباران فکری که بر روی زنان این مملکت به عنوان موتور واقعی زاد و ولد هر کشوری می باشند، از همه وحشتناکتر است ،به طوریکه امروزه هدف اصلی دختران ما ابتدا تحصیل،بعد اشتغال، آنگاه رسیدن به پستهای مدیریتی ، سپس ادامه تحصیل وآنگاه چهره شدن ومعروف شدن و... ودرصورتی که در هرکدام از این مراحل ذکر شده موفق نشدند ، ازدواج وشوهر کردن واستفاده از توان شوهر برای تجدید قوا جهت ادامه مسیر ذکر شده وبه تعویق انداختن مادر شدن (چون بچه دست وپاگیر است) واگر باز موفق نشدند آنگاه بچه دار شدن ویا حاملگی ناخواسته و.... یعنی حتی اگر نرخ ازدواج در کشور زیاد شود باز از تولید نسل خبری نیست!
طبق آمارهای بهداشت جهانی اگر قرار است جمعیت کشور در همین مقدار فعلی باقی بماند ؛ هرخانواده ایرانی می بایستی 2/2 فرزند داشته باشد ، و در این صورت باز هم با پیری جمعیت روبرو خواهیم بود . حالا شما ببینید خانواده های ما را که ازدواج در سنین بالا(تاثیر شگرفی برتواناییهای جسمی وذهنی کودکان دارد) به تعویق افتادن بچه دارشدن حداقل به مدت 2-3 سال بعد از ازدواج ،کفایت به یک فرزند ودر صورت حاملگی مجدد با فاصله سنی زیاد با برادر وخواهر اول خود(به طبع سن بالاتر مادر وپدر ) ؛ در نهایت اکثر خانواده ها از دوره جوانی ومیانسالی پا به میانسالی دوم (پیری ) گذاشته اند و2 فرزند بیشتر نیز ندارند واین با نرخ مبنای 2/2 ذکر شده ، سازمان بهداشت جهانی یعنی کم شدن جمعیت که امروزدرکشور ما در حال وقوع است؛ اتفاق افتاده است.
برفرض اگر سیاستهای تعدیل نسل حذف شود واوضاع اقتصادی خانواده ها نیز بهتر گردد ،باز هم فرهنگ حاکم برنسوان این مملکت ومتاثر از آنها مردان تحت تاثیر ویا مجبور به تحت تاثیر بودن نسوان این مملکت ،امکان رشد جمعیت بیشتر از این مقدار را نمی دهد. برای اینکه طبیعتا زن از درد زایمان وزحمت پرورش کودک ورتق وفتق امور خانه با تعداد بیشتر کودکان طفره می رود واصل برای او در تکمیل شخصیتش(شخصیت انسانی- ایرانی-اسلامی ،نه غربی) مادر شدن است که با یکی –دوبچه ، بدان می رسد ومابقی به زعمشان ؛ زحمت است . اما مردها اگر مشکل اقتصادی خاصی نداشته باشند به دنبال ازدیاد نسل وزیاد کردن فرزندان خود (علی الخصوص فرزندان ذکور) در درجه اول برای زیاد شدن قدرت وتوان مانور افتصادی واجتماعی بیشتر می باشند.
حال با این اوصاف راهکار چیست؟
آیا بایستی منتظرباشیم تافرهنگ نسوان این مملکت که در طول یک قرن به مرور جاافتاده را اصلاح کنیم ؟ به نظر شما چند سال یا چند نسل بایستی طول بکشد تا این فرهنگ عوض شود ؛ در عین حال خوب می دانیم که همیشه خراب کردن راحت است ولی اصلاح کردن خرابیها بسیار مشکل می باشد ? مخصوصا در موضوعات فرهنگی واجتماعی.
در این شرایط بحرانی که بحث جمعیت ایران به موضوع امنیتی برای این ملت بزرگ وبا سابقه تمدنی زیاد تبدیل شده است راهکار فوری چه می تواند باشد؟
آیابحث تعدد زوجات نمی تواند تا حدی زیادی موضوع را در کوتاه مدت حل کند ودر بلندمدت به مختصات فرهنگی بوجود آمده در این موضوع نیز چیره شود وآن را اصلاح نماید؟
تعدد زوجات از یک طرف مشکل تعداد زیاد دختران مجرد موجود در کشور را حل می کند وحتی می تواند نرخ مهاجرت یا قاچاق دختران ایرانی به کشور های دیگر مخصوصا کشرهای عربی(متاسفانه برای شغل کارگری جنسی) رابالعکس گرداند وهم از بی آبرویی این ملت جلوگیری می کند وهم قوه بالفعل ازدیاد نسل را که در جنس ماده نهاده شده است را در کشور تصاعدی زیاد می کند.
ممکن است عده ای بگویند اگر راست می گویید ازدواج را تسهیل کنید تا جوانان پسرمجرد توان ازدواج را داشته باشند به جای تعدد زوجات . جواب این است که اولا ازدواج بیشتر از تسهیل کردن نیاز به عَرضه دارد که متاسفانه خیلی از جوانان پسر تربیت شده با فرهنگ غرب زیر بار مسوولیت نرو ،از آن بی بهره اند.وشاهد مثال آن نرخ بالای طلاق دربین زوجهای جوانی است که با آنکه ازدواج برایشان تسهیل شده است وموفق بدان گردیده اند باز توان حفظ این نعمت را به هردلیلی ندارند(دلایل ذکر شده برای طلاقها ،توجیه بی عرضگی درنگاه داشتن زن که همواره در طول تاریخ برمدارا با آنها برای بهره مندی از آن توصیه شده است نمی باشد) در ضمن مگر تمامی مردانی که ازدواج کرده اند همه شان بدون مشکل اقدام به اینکار کردند ؟ در کجای تاریخ این مملکت ازدواج کار آسانی بوده است ومشکلات عدیده نداشته ؟ اگر قرار بود پسران منتظر تسهیل ازدواج باشند که میزان ازدواج وبه تبع آن نسل بشر منقرض می شد! آنچه در عمل ثابت شده تسهیل زندگی بعد از ازدواج است که این خود از نتایج ازدواج است نه مقدمه آن.
در نتیجه درهرکشوری تعدادی هم پسر تربیت می شوند که به دلایلی با مادران وخواهران و... اعضای اناث خانواده شان همانندسازی می کنند وشخصیت آنها متناسب با جنس مخالف شکل می گیرد ودرنتیجه نمی توانند نقش یک مرد را کاملا در زندگی ایفا کنند. واگر این افراد که امروزه تعدادشان در کشور ما زیاد شده که علی رغم سن بالا ودر موارد زیادی با داشتن شغل مناسب وقدرت مالی بالا باز گرد ازدواج نمی گردند،سراغ ازدواج هم بروند باز هم فرهنگ غربی در نحوه شکل گیری خانواده با عدم تولید نسل کافی ،اتفاق خاصی در جمعیت نمی افتد.و این درحالیست که تعداد زنها علی رغم آمارهایی که می دهند خیلی بیشتر از مردان است- 104مرد درمقابل 100زن از آن نوع لطیفه هایی است که چند دهه است در این کشور تکرار می شود وباور کردنش مضحک- در ضمن اگر این آمار درست هم باشد باز استدلال ما در عدم توانایی ازدواج خیلی از آقاپسرها اثبات می گردد.
در صورت ازدواج مجدد یک فرد متاهل حتی اگر توان تهیه 2منزل مسکونی را نداشته باشد مثل زمانهای گذشته در خیلی از مناطق ایران وجهان دو هوو با هم در یک منزل می توانند زندگی کنند واین همکاری هم از تنهایی آنها دررفع حوائج منزل وشوهر می کاهد ودر ثانی فرهنگ فمنیستی حاکم برجامعه را منهدم می کند که درنتیجه آن خیلی از معضلات پیش آمده از بین می رود که این نیاز به کار فرهنگی دارد یعنی در کوتاه مدت مشکل ازدواج وتولید نسل ودر بلندمدت مشکل فرهنگی حاکم برخانواده های ایرانی حل می شود.
ایجاد یک زندگی جدید مخارج زیادی دارد اعم از منزل مسکونی ،اثاث منزل ودرآمد متناسب با یک زندگی معمول ویادگرفتن نحوه تعامل به عنوان یک متاهل در جامعه ؛ ولی در تجربه های بعدی این موضوعات وجود ندارد وخانواده به سوی تجربه کردن مسائل بهتر ووالاتر در اوج گرفتن تمدنی وفرهنگی پیش خواهد رفت ،تااینکه مردان این مملکت وخانواده های ما درگیر موضوعات خاله زنکی ناشی از افاده های دختران تربیت نشده این مملکت وخانواده های آنها باشند؛ در ضمن تجربه موفق ازدواج مجدد در سالهای طولانی قبل از این بوده ونیار به شاهد مثال ندارد وهم اکنون در خیلی از کشورهای اسلامی وحتی در مناطقی از کشور خودمان در حال انجام است.
اگر هر مرد حداقل با 2زن ازدواج کند و حداقل از هرکدام از آنها 2 فرزند داشته باشد تعداد فرزندان یک خانواده حداقل به 4 فرزند خواهد رسید واین اتفاق حداقل در یکی دوسال آتی خواهد افتاد وبه صورت ضربتی مشکل را حل می کند وبا وجود بروز پاره ای معضلات در ابتدای امر، در طولانی مدت به همه موضوعات فرهنگی کشور در امور ازدواج وجنسی وخانواده پایان داده وشاهد رشد چشمگیر تمدنی این مرز وبوم خواهیم بود واز این قهقرایی که گریبانمان را گرفته خارج خواهیم شد.
در سایه ازدواج مجدد مطمئنا پسران این مملکت به دلیل تقویت قوامیت مردان در جامعه ، مردتر خواهند شد وباز با پدران خود همانندسازی خواهند کرد ونسل پسران بی عرضه کم می شود، واز سوی دیگر خودخواهی زنانه در جهت زیاد کردن فرزند وشوهر داری وتربیت درست فرزندان جهت دهی می شود ودیگر عدم باروری وخودمحوری در زنان ارزش نخواهد بود. در ضمن بحث عفاف وحجاب نیز به دلیل زیادشدن ازدواج ورفع حوائج دختران وهم به دلیل تقویت غیرت مردان در جامعه به مقدار بسیار زیادی تقویت شده ومشکل آن حل خواهد شد. ودیگر تجرد وهمسر نداشتن ارزش نبوده ،بلکه برای پسران نوعی کسر شان وحقارت به همراه خواهد داشت. مانند برخی از کشورهای اسلامی که در آنها یک همسر داشتن را از بی عرضگی مرد می دانند چه برسد به تجرد ؛ ومردان تک همسر را در آن کشور ها بی عرضه تعبیر می کنند که مردانگی شان کم است.زنان نیز درآن مناطق بجای اینکه تنها نگاه جنسی به ازدواج وشوهرانشان داشته باشند (مثل ایران) درصدد در اختیار گرفتن قلب مردها وبازکردن جای خود در قلب وروح مردان هستند وکسب محبت آنها را طلب می کنند نه صرفا امور جنسی را منحصر به خود کرده وروح وقلب وچشم شوهرانشان جای دیگری باشد که طبیعتا اینگونه خواهد شد. اگر در برخی از کشورهای عربی با وجود تعدد زوجات معضلاتی نیز وجود دارد (که باز هم خیلی کمتر از کشور ما است) ناشی از فرهنگ خاص آنهاست که الحمدالله آن مقوله در فرهنگ ما جایی ندارد؛وما از این لحاظ غنی می باشیم وازدواج مجدد این نوع اشکالات را (شهوت پرستی) در مملکت ما ایجاد نمی کند.
در مقوله اقتصادی وتامین مخارج اینگونه زندگی روایات زیادی داریم که با تعدد زوجات رزق مرد نیز زیاد می شود واصلا در مواردی رفع مشکلات اقتصادی برخی افراد را در تعدد زوجات افراد سوال کننده دانسته اند. البته این اقدام مشکلاتی را ممکن است برای خانواده های فعلی ایجاد کند؛ ولی با تصویب قوانین ،حمایتهای دولت ،کاررسانه ای قوی وفرهنگ سازی مناسب تاحد زیادی مشکلات آن کم خواهد شد، اما با اینحال،مشکلات مبتلابه وضعیت موجود ما،بسیار بیشتر از زمانی است که تعدد زوجات فراگیرشود.زیرا آنچه خانواده ها با آن مشکل دارند فحشاء ،بی بندوباری جنسی ومخفی کاری احتمالی زوج می باشد ودر صورتی که صداقت لازم در کار باشد مخالفت چندانی از سوی زوجه صورت نگرفته وبه قول یکی از مشاوران خانواده اکثر خانمهایی که بعداز ازدواج مجدد همسرانشان مراجعه کرده اند از بهتر شدن رفتار ومحبت همسرانشان بعد از ازدواج مجدد یاد می کنند تنها سرزنش خانواده هایشان واطرافیان وجامعه است که آنها را اذیت می کند.
دلیل اینهمه تاییدات قرآن وروایات برتعدد زوجات ودرعمل پیاده کردن این شیوه زندگی از سوی معصومین (ع) ؛ خود نوع بینش بالای آنها در آینده نگری نسلی وفرهنگی وتمدنی جامعه بشری را نشان می دهد تا ما به فلاکت کشورهای غربی مبتلا نشده ومثل آنها که علی رغم مخالفت با تعدد زوجات ،غیر رسمی ومخفیانه ودر جاده فساد وفحشاء عملا خیلیهایشان با هم وزن وشوهر هستند. ودیگررسما اعلام می کنند که زمان برداشتن قیدوبندهای اجتماعی از زناشویی وچندشوهری و آمار بالای فرزندان حرام زاده وبا پدر نامعلوم وبردگی زنها وبیگاری آنها در بزرگ کردن فرزندان منتسب به خودشان و...را شاهد هستیم واین است نتیجه فمنیسم وحرکت برمدار خواسته های متکی براحساسات خودخواهانه وغیرعقلانی زنانه در اجتماع ودرامر ازدواج وخانواده.
به امید روزی که همه مولفه های مکتب ایرانی در فرهنگ ما زیر سوال رود وکشور ایران همانطور که اسلام را با اشتیاق قبول کرد ومسلمان شد؛ مومن به همه آموزه های آن گردد وگزینش مولفه های تعالی بخش آن براساس فرهنگ بومی وملی خود که ریشه های غیر اسلامی دارد انجام ندهد وبه کل آن ایمان بیاورد.
" هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی"